تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان حضرت
رقیه خاتون طفل
سه ساله امام
حسین و
آدرس
yaroghayi.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
زمانی که به دهه آخر ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم و به یاد شب قدر می افتیم و آیات سوره قدر را مرور می کنیم، بار دیگر با پرسش هر ساله خداوند از انسان روبرو می شویم که: تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شاید به جرئت بتوان گفت که این پرسش آسمانی ترین پرسشهای قرآن کریم باشد که تا ابد پاسخ می طلبد و انسان را به تفکر در باب غیب وامی دارد. چقدر ساده لوحی است که تصور شود که پاسخ این پرسش روشن است و خداوند خود در ادامه آیه پاسخ آن را واضح ساخته است.
از دل این پرسش خداوند پرسشهای بسیار دیگری متولد شده اند که آنها نیز پاسخ می طلبند. معنای محصل قدر و تقدیر و شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح در این شب چیست؟ از دیر زمان عالمان مسلمان در پی پاسخ به این پرسشها زحمات بسیاری متحمل شده اند. اما تا چه حد موفق شده اند که به پاسخی قانع کننده برسند جای تامل دارد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان به برخی از این پرسش و پاسخها که ممکن است در این ایام برای هر کسی پیش آید می پردازیم:
۱- شب قدر چیست؟
شب قدر بر طبق بیان قرآن کریم نامی است برای شبی که در آن قرآن کریم بر پیامبر عظیم الشان نازل شد و عالم معنای بی نهایت آنقدر فرود آمد تا توانست پا به عرصه عالم این جهانی با نهایت گذاشت و با آن پیوند خورد. خداوند در سوره قدر می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، ما این قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
۲- چرا «قدر»؟
گفته شده است که شب قدر را از آن رو «قدر» نامیده اند که خداى تعالى در آن شب حوادث را تقدیر و اندازهگیرى می کند. به این معنا که زندگى ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت و چیزهایى از این قبیل را از آن شب تا شب قدر سال آینده مشخص می سازد. شاهد بر این معنا را آیه سوره دخان دانسته اند که در وصف شب قدر می فرماید: انا انزلناه فی لیله المبارکه انا کنّا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم، امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک،(۴۴دخان، ۲-۴)«ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم، به راستی که ما هشدار دهنده بودیم، در آن هر کاری استوار فیصله می یابد. کاری است از جانب ما، ما فرستنده بودیم.» مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه همین معنا را خواسته اند از تحلیل زبان آیه استخراج کنند و می نویسند چون فرق به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، این همان تقدیر و اندازهگیرى است.[۲]
در حدیثی معتبر امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: در این شب خیر و شر، طاعت و معصیت، مرگ و زندگی و روزی سال مسجل می شود. ولی در عین حال مشیت الهی نیز همچنان در کار است.[۳]
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اصولاً مقدر کردن امور سالانه به چه معناست؟ چرا سال به سال؟ مگر در علم ازلی خداوند مقدرات عالم نبوده است که احتیاج به انجام آن در شب های قدر است. آیا عملکرد انسان در این شبها نقش تعیین کننده دارد؟ در این صورت نقش اختیار انسان و عملکرد او در قبل و بعد از این شب، در زندگی او چگونه قابل توجیه است؟ آیا مقدرات الهی چنانچه قرآن کریم می فرماید از ابتدای خلقت بوده است:خلق کل شیء فقدره تقدیرا(۲۵فرقان،۲) وکان امر الله قدراً مقدورا(۳۳احزاب،۳۸) و کل شیء عنده بمقدار(۱۳رعد،۸) یا اینکه همانگونه که در حدیث شیخ صدوق در معانی الاخبار آمده است همه مقدرات تا روز قیامت در شب قدر انجام گرفته است. ان الله تعالی قدّر فیها ما هو کائن الی یوم القیامه[۴]یا به اخبار مربوط به شب قدر توجه کنیم که آن را هر ساله در شب قدر دانسته است. مگر اینکه گفته شود این سه مرتبه از تقدیر الهی است.
در هر صورت مرحوم علامه شعرانی در پاورقی تفسیر منهج الصادقین در ذیل آیه دوم سوره قدر می نویسد: «مقدرات مردم که علم خدا بدان تعلق گرفته است از ازل مبین بود، چون علم خدا ازلی است و آنچه خداوند به سبب دعا و اسباب دیگر محو و اثبات می کند در همه اوقات است و خداوند وعده اجابت را منحصر به شب قدر نساخته است. اینکه تقدیر مقدرات در شب قدر خواهد بود از مشکلاتی است که معنی آن بر ما معلوم نیست. مگر اینکه بگوییم دعا در این شب به اجابت نزدیک تر است.»[۵]
۳- شب قدر در چه ماهی قرار دارد؟
شب قدر به اتفاق شیعه و سنی یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است. این ماه تنها ماه از ماههای سال است که قرآن کریم از آن نام برده است. خداوند در سوره قدر می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، ما این قرآن را در شب قدر نازل کردیم و
در جای دیگر می فرماید: شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس و بینات من الهدی و الفرقان(۲بقره،۱۸۵) ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن، برای هدایت بشر، نازل شد. این کتاب داری آیات راهگشاست و تفکیک کننده حق از باطل است.
۴- اهمیت شب قدر به چیست؟
به احتمال قوی اهمیت این شب به اهمیت حوادثی است که در آن اتفاق افتاده است و به تبع آن در آن اتفاق می افتد. مهمترین اهمیت ماه رمضان در این است که قرآن کریم، و حتی، (بنابر برخی روایات) دیگر کتب آسمانی، در یکی از شبهای آن نازل شده است.[۶]برکت این حادثه چنان وسیع است که تمام حیات بشر را تحت تاثیر خود قرار داده و ظرفیت آن را داشته است که انسان را از تیرگی و ظلمات به روشنی و نور رهنمون سازد. شب قدر باعث گردید تا تاریخ به صورتی دیگر صیرورت یابد و مقدرات عالم به گونه ای متفاوت رقم بخورد.
هیچ نعمت بشر به لحاظ اهمیت به پای نعمت قرآن که کلام خدا و ظهور حق در عالم ماست نمی رسد. این نعمت سند سعادت و رستگاری آدمیان است. شاید به شکرانه برکت نزول این متن در در این ماه مبارک بوده است که به مسلمانان گفته شده است تمام این ماه را عید بگیرند و در آن روزه بدارند و با قرآن انس گیرند. باشد که به تقوایی نائل شوند که در پرتو پاکی ناشی از آن، تمام سال خود را بیمه کنند.
سفارش به قدر شناسی از این شب کانونی سال، در دستورات دینی نیز در همین راستا قابل توجیه است. که هزار ماه که یک عمر طولانی است و تقریباً برابر حکومت خاندان اموی(۱۰۹۶ ماه) بر اریکه قدرت است با ارزش این شب که همراه قرآن است برابری نمی کند،[۷]قرآن کریم ظرفیت عمل آن شب را معادل ظرفیت عمل هزار ماه (۸۳ سال و اندی)دیگر، که در آن شب قدر نباشد، اعلام کرده است. عمل خیر در این شبها از عمل خیر هزار شب بدون قرآن، افزون است.[۸]درهای آسمان در این شب با فرود قرآن باز شد و در پرتو آن شیطان در آن شب به زنجیر شد و اعمال بندگان در آن قبول حق گشت.[۹]
۵- چه چیز قرآن در شب قدر نازل شد؟
در قرآن کریم واژه «قرآن» هم به معنای تمام قرآن و هم به معنای جزء قرآن مورد استفاده قرار گرفته است. همین تنوع استعمال باعث گردیده است که مفسرین دیدگاههای متفاوتی در مورد آنچه در شب قدر نازل شد پیدا کنند. مهمترین این دیدگاهها عبارتند از:
الف) از نظر افرادی چون محمد بن اسحاق، شعبی، فخر رازی، زمخشری از اهل سنت و ابن شهر اشوب و شیخ مفید، سید مرتضی، و از معاصرین نعمت الله صالحی و محمد هادی معرفت از شیعه،: هر امر زمانی و تاریخی، شروع و آغازی دارد و شب قدر، شب آغاز نزول قران بوده است. دلیل این قول کلام خداوند است که مىفرماید : و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا . کفار گفتند: چرا قرآن به یکباره نازل نشد؟ بدین سان به یکباره فرود نیامده است تا دلت را بدان استوار کنیم و آن را کم کم و پیاپی بر خواندیم. و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا. قرآن را جدا جدا کردیم تا بر مردم با درنگ بخوانی، و آن را به تدریج نازل کردیم.[۱۰]
ب) احتمالی را فخر رازی و تعدادی از مفسرین دیگر مطرح کرده اند که بر طبق آن: هر سال در ماه رمضان آیات مورد نیاز سال بر پیامبر(ص) نازل شده است. دلیل آنان عام بودن واژه رمضان است که شامل هر ماه رمضان می شود.
ج) در بین مفسرین و اهل حدیث سنی و شیعه مثل طبری، فخر رازی، سیوطی، شیخ صدوق، فیض کاشانی، عیاشی و علامه طباطبایی نظر سومی وجود دارد که در بین عموم این نظر مشهورتر است. بر طبق این نظر قرآن کریم دو نزول داشته است. یک نزول دفعی و یک نزول تدریجی. آنچه در شب قدر نازل شد، نزول قرآن به طور کامل و دفعی بود. همین قرآن یکبار دیگر بطور تدریجی متناسب با شرایط مختلف اجتماعی نازل گردید. این دیدگاه بر طبق روایاتی تنظیم شده است که می گوید قرآن کریم شب قدر به یکباره به بیت العزة در آسمان اول[۱۱]یا بیت المعمور در آسمان چهارم نازل شد[۱۲] سپس بر رسول خدا به مناسبت های مختلف در طول ۲۳ سال یا ۲۰ سال نازل گردید.
محدثین و اخباریین نمی توانند این احادیث را نادیده گرفته و از آنها عبور کنند. اما آنچه فراروی ذهن نقاد وجود دارد سه پرسش است: میزان صحت سندی این روایات در چه حد است؟ دوم محتوای آن تا چه اندازه معقول است و نهایتاً فایده عملی نزول دفعی آنهم از جانب خداوند حکیم که کار بیهوده انجام نمی دهد چیست؟
مرحوم نعمت الله صالحی اسناد و محتوای این روایات را مفصل به نقد کشیده است و چون بحثی فنی است و ممکن است برای خوانندگان سودمند نباشد از آن می گذریم. خلاصه نقد آقای معرفت، از محتوای این احادیث را، به نقل از کتاب «التمهید» به صورت مختصر می آوریم. ایشان می نویسد:
۱- شیخ مفید و سید مرتضی می گویند: اصولاً روایات در فهم قرآن دلیل تعبدی نیستند، چون تعبد در عمل است نه در عقیده و درک. از آنجا که روایات نزول یکباره، اخبار واحد و گاه متعارض هستند و نه موجب علم است نه مفید پذیرش تعبدی در عمل، به آن اخبار اعتنا نمی کنیم.
۲- فهم مردم زمان نزول قرآن از واژه قرآن، قرآن کامل نبوده است بنابراین وقتی قرآن می فرماید: شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس و بینات من الهدی و الفرقان(۲بقره،۱۸۵) منظور، مطابق فهم مخاطبین، تمام قرآن نیست.
۳- این قرآن با الفاظ و عبارات و تفصیلات و خصوصیاتش عقلاً نمی تواند یکجا و در یک شب نازل شده باشد.
۴- در بسیاری از آیات قرآن اشاره به حوادث گذشته زندگی مسلمانان مثل مهاجرت، مهاجر و انصار، جنگ بدر و احد و تبوک، مسجد ضرار و …دارد، اگر این آیات در شب قدر نازل شده بود، از نظر ادبی نباید با فعل گذشته به کار می رفت بلکه باید با فعل مستقبل (آینده دور) بیاید. اگر این آیات به چیزی که اتفاق نیفتاده است بگوید قبلاً اتفاق افتاده است، برای پیامبر سخنانی بی معنا و غیر واقعی و کذب نازل شده است.
۵- در صورتی که قرآن در شب قدر نازل شده باشد، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید در آن معنا نداشت.
۶- اینکه قرآن در شب قدر به از یک جایگاه بلند به جایگاه بلند دیگر مثل آسمان چهارم برسد چه اهمیتی دارد که خداوند در قرآن کریم این حادثه را از هزار ماه برتر بداند.
تمام این اشکالات بر نظریه سوم وارد است، مگر اینکه گفته شود: قرآن شب قدر، با قرآن فعلی تفاوت داشته است. بنابراین برای فرار از این انتقادات، برخی از علمای دین دست به تاویل روایات زده اند. شیخ صدوق در کتاب اعتقاداتش بدون هیچ دلیلی می گوید: همه قرآن در آن شب نازل نشد بلکه تنها علمی اجمالی از قرآن به پیامبر(ص) داده شد. فیض کاشانی نیز، بدون هیچ دلیل نقلی، ولی با یک تاویل ذوقی در تفسیر صافی می گوید: بیت المعمور همان قلب پیامبر بوده است و آسمان چهارم مرتبه چهارم عالم ماده است. او جماد، نبات و حیوان را سه آسمان و مرتبه انسانیت را به مرتبه آسمان چهارم تاویل کرده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان برای نزول دفعی و تدریجی دو استدلال ارائه کرده اند. یکی استدلال لغوی و دیگر استدلالی عقلی. در استدلال لغوی می گویند: فرق میان انزال و تنزیل این است که انزال به معناى نازل کردن دفعى و یک پارچه است ، و تنزیل به معناى نازل کردن تدریجى است. استدلال دوم اینکه: کلمه( قرآن ) اسم کتابى است که خداى تعالى آنرا بر پیامبر گرامیش محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل کرده ، و به این جهت آن را قرآن نامیده که خواندنى شد. قرآن دارای مراتبی است: یک مرتبه وجود حقیقی و دیگر مرتبه وجود ظاهری، وجود ظاهری آن در قالب الفاظ است[۱۳] ولی وجود باطنی آن کل واحدی است که بر قلب پیامبر(ص) در شب قدر نازل شده است.
مهمترین پرسشی که از تاویل کنندگان اخبار نزول دفعی می پرسیم این است که: آیا خداوند وقتی می خواهد از ماه رمضان و شب قدر و مسئله نزول قرآن در آن شب سخن بگوید به همین قرآن در دست مردم اشاره می کند یا قرآن پنهان از چشم مردم و متفاوت که کسی به آن دسترسی ندارد؟ به چه دلیل شیخ صدوق «قرآن» را نه خود قرآن بلکه علم اجمالی
به قرآن معنا می کند؟ چه دلیلی وجود دارد که بیت المعمور همان قلب پیامبر(ص) است؟ چرا مرحوم علامه منظور از قرآن را نه خود قرآن بلکه وجود باطنی دور از دسترس همگان تلقی کرده اند؟ حال آنکه خداوند حکیم به هنگام سخن گفتن با بندگان خود از آنچه قابل فهم مخاطبین است به عنوان قرآن نام می برد. از طرف دیگر در پاسخ به استدلال لغوی مرحوم علامه باید گفت: اکثریت قاطع آیاتی که با واژه انزال در قرآن به کار رفته است، ظهور در نزول تدریجی دارند نه آنگونه که ایشان خواسته اند از لغت استفاده کنند و بگویند انزال به معنای نزول دفعی است. مثلاً این آیه که مخاطب آن عموم مردم هستند، چگونه قابل حمل بر نزول دفعی است؟ لقد انزلنا الیکم آیات مبینات.(۲۴نور، ۳۴) ما برای شما آیاتی روشن نازل کردیم.
۶- شروع قرآن در شب قدر (ماه رمضان) بوده است، یا هنگامه بعثت (ماه رجب)؟
متفقاً گفته شده است که اولین وحی بر پیامبر پنج ایه اول سوره علق بوده است. اگر این آیات بنابر گفته اهل سنت در شب قدر و در ماه مبارک رمضان نازل شده باشد مشکلی پیش نمی آید ولی اگر بنا بر قول مشهور نزد شیعه بعثت رسول الله را ۲۷ رجب بدانیم، جمع بین بعثت در ماه رجب و نزول قرآن در ماه رمضان بسیار دشوار است. توجیه هایی می توان داشت: ۱- بگوییم ۲۷ رجب قرآن نازل نشد، بلکه فقط مژده نبوت به ایشان داده شد و در ماه مبارک رمضان اولین آیات بر پیامبر(ص) نازل گردید. ۲- ایات سوره علق در ماه رجب بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد. اولین سوره کامل نیز سوره حمد یا فاتحه الکتاب(پیشگفتار کتاب) بوده است که ممکن است در همان اوایل بعثت برای نماز پیامبر فرود آمده باشد. پس از طی دوره فترت که گفته اند وحی بر پیامبر نازل نشد در شب قدر اولین آیات قرآن همچون سوره مدثر بر پیامبر اکرم(ص) نازل گشته باشد. ۳- تغییراتی که هر دو سال یکبار توسط قریش تحت عنوان نسیء در ماههای حرام انجام می شد و قرآن کریم
در اواخر عمر پیامبر آن را ممنوع فرمود[۱۴] باعث اختلال در ماهها گشته است. بر این اساس محتمل است که آن سال رجب در ماه رمضان بوده است.
۷- شب قدر کدام شب از یک از شبهای ماه مبارک رمضان است؟
در کتب روایی شیعه و سنی احادیث بسیاری در مورد شب قدر وجود دارد. سیوطی در تفسیر خود، دّر المنثور، حدود ۸۵ روایت در مورد شب قدر آورده است. در غالب این روایات آمده است که شب قدر در دهه آخر ماه مبارک رمضان و در یکی از شبهای فرد آن است که با روایات شیعی توافق دارد. این روایات شب ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷، ۲۹ را شب قدر دانسته است.
طبری در تفسیر خود نقل می کند که کل قرآن در شب ۲۴ رمضان نازل شد. (ج۱، ص۸۰) سیوطی در در المنثور هم همین را گفته است. در تفسیر عیاشی نیز از شیعه این روایت از امام صادق نقل شده است که شب نزول قرآن شب ۲۴ است. اما روایت شب ۲۴ و ۳۰ با فرد بودن شب قدر سازگار نیست. از بین شب های فرد، بیشترین روایات اهل سنت مربوط به شبهای ۲۳ و ۲۵ و ۲۷ است.[۱۵] در روایات صحیح شیعه شبهای ۲۱ و ۲۳ بیشترین مویدات را دارد و شب ۲۳ ماه رمضان از قوت بیشتری برخوردار است.[۱۶] اما در مورد شب ۱۹ باید گفت کمترین تاییدی از نظر روایت ندارد. مرحوم کلینی در کافی سه روایت در مورد شب ۱۹ نقل کرده است که دو روایت ضعیف و یک روایت صحیح است[۱۷] و در هر سه گفته شده است که شب ۱۹ مقدمه شب قدر است. پس با یک روایت صحیح غیر صریح، نمی توان به شب قدر بودن شب ۱۹ اعتقاد پیدا کرد. بعلاوه اینکه روایات زیادی از شیعه و سنی نقل شده است که شب قدر در دهه آخر ماه مبارت رمضان است[۱۸]که شامل شب ۱۹ نمی شود. هیچ یک از روایات نقل شده در مورد ۱۹ نیز صریحا نگفته است که شب ۱۹، شب قدر است. بنابراین شب قدر که قرآن در آن نازل شده است نمی تواند، شب ۱۹ ماه مبارک رمضان باشد.
به نظر می رسد علت اینکه مردم ایران بیشترین اهتمام را به شب نوزدهم و بیست و یکم دارند و کمتر از آن دو شب، به شب ۲۳، که طبق روایات شیعه شب قدر بودن آن بیشتر محتمل است، توجه دارند ارتباط آن با ضربت خوردن مولای متقیان علی علیه السلام است. شب قدر شب مبارکی است و شب شهادت شب حزن و اندوه است.
۸- چرا شب قدر مشخص نشده است؟
دسترسی به هر امر ارزشمند هزینه خود را دارد و هر چه چیزی ارزشمند تر باشد هزینه آن هم بیشتر است. چیزی که ارزش آن از هزار ماه بیشتر است نباید به راحتی در اختیار افراد قرار گیرد، چرا که باعث می شود تا ارزش آن کمتر شود. پس احتمالاً پنهان بودن این شب در شبهای ماه رمضان و عدم وضوح شب قدر برای گستردگی و افزایش عبادت بندگان و انس بیشتر آنان با خداوند بوده است.
در هر صورت معصومین شب قدر را مردد بین چند شب نقل کرده اند.[۱۹] و پیامبر اکرم(ص) همه دهه آخر ماه مبارک رمضان را بیدار بودند و رختخواب خود را جمع می فرمودند و خانواده خود را بیدار نگاه می داشتند و به عبادت می پرداختند[۲۰] به خوبی روشن نیست که عدم تشخص شب قدر فقط مربوط به غیر معصومین است[۲۱] یا برای معصومین نیز از امور غیبی محسوب می شده که برای آنان آشکار نبوده است و اگر از پنهان بودن آن غرضی داشته اند این مقصد و فلسفه شامل حال معصومین نیز می شده است.
۹- شب قدر به زمان نزول اختصاص دارد یا هر سال تکرار می شود؟
با وجودی که شب قدر اصالتاً همان سال اول نزول قرآن بوده است ولی قرآن کریم می فرماید: تنزل الملائکه و الروح، فعل مضارع تکرار و استمرار را می رساند یعنی شب قدر منحصر در آن شب نزول قرآن در همان سال نیست، بلکه با تکرر سنوات آن شب هم مکرر مىشود. روایات و عملکرد معصومین نیز بر این نکته تاکید دارند که هر سال در همان هنگام نزول قرآن، شب قدری تکرار می شود[۲۲]و فرشتگان و روح در آن نازل می شوند.[۲۳] به تعبیر امام صادق(ع)لیله القدر هی اول السنه و هی آخر السنه.[۲۴]
پس در هر سال قمرى، در ماه رمضان شب قدرى هست با این تفاوت که در آن شب دیگر قرآن نازل نمی شود بلکه تنها فرشته و روح فرود می آیند، و رحمت الهی را بر بشر فرود می آورند ولی چگونگی آن به درستی و روشنی معلوم نیست.
۱۰- حوادث منقول در مورد شب قدر طبق چه افقی اتفاق می افتد؟
اختلاف افق در شهرها گاهی تا سه شب متفاوت است و در این حالت سه شب، شب ۲۳ ماه مبارک رمضان است. حال پرسش این است که آیا هر سه شب شب قدر است و در هر سه شب قرآن نازل شده است و مقدرات در هر سه شب، بنابر افق آدمیان تعیین می شود و در هر سه شب عمل صالح ثواب عمل هزار ماه دارد یا آن که شب قدر مطابق با افقی است که قرآن در آن نازل شده است؟ باید اعتراف کرد که پاسخها به این پرسش قانع کننده نیست. پس آیا برای درک شب قدر راهی جز پاس داشتن همه این شبها وجود دارد؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.شمس عفت زگريبان، قمر آورده برون
نخله ي فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسني داده خداوند و حسن
از افق، رخ پي اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نيم
چون نبي معجز شق القمر آورده برون
از نظر تاریخی بعد از واقعه عاشورا اخبار چندانی از ماجرای سفر کاروان اسرا در دسترس نیست. مرحوم شیخ عباس قمی در «نفس المهموم» نیز بدین نکته تصریح میکند.
در چند نقل آمده است که کاروان اسرا روز اول صفر به شام رسیدهاند، اما اینکه دقیقاً چند روز در راه بودهاند و از چه مسیری خود را به شام رساندهاند، مشخص نیست. بر این اساس، بین شام و کوفه حداقل سه مسیر اصلی وجود داشته است و احتمالاً کاروان اسرا از یکی از این سه مسیر خود را به شام رسانیدهاند. کوتاهترین مسیر موجود، مسیر «بادیةالشام» است که تقریباً 800 کیلومتر است.
توضیحى درباره مسیر کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام و از شام تا مدینه
کاروان اسیران کربلا را پس از انتقال به کوفه، اندکى نگاه داشتند و سپس به سوى دمشق، پایتخت حکومت اُمویان، فرستادند. مسیر حرکت این کاروان، در کتب تاریخ و سیره، معیّن نشده است. از این رو، پیموده شدن هر کدام از مسیرهاى میان کوفه و دمشقِ آن روزگار، محتمل است.
برخى خواستهاند با ارائه شواهدى، حرکت آنان را از یکى از این چند راه، قطعى نشان دهند؛ ولى مجموع قرائن، ما را به اطمینان کافى نمى رساند. ما ابتدا راههاى موجود آن روزگار را بر مى شمریم و سپس، قرائن ارائه شده را بررسى مى کنیم. ذکر این نکته پیش از ورود به بحث، لازم است که میان کوفه و دمشق، فقط سه راه اصلى بوده است. البتّه هر کدام از این راه ها، در بخشى از مسیر، فرعىهاى متعدّد کوتاه و بلندى هم داشته اند که طبیعى است.
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از کوفه به شام
راه سوم: راه کناره دجله
دجله، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه مى گیرد؛ امّا از شام نمى گذرد و درگذشته، براى رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره آن، استفاده مى کرده اند. این راه، مسیر اصلى میان کوفه و دمشق، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهى از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طىّ مسیر نه چندان کوتاهى، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را مى توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولىِ آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که بازگشت به بخشى از مسیر پیموده شده قبلى است ـ، تشکیل مى دهند. از این رو، از همه راه هاى دیگر، طولانى تر است و طول آن، حدود 1545 کیلومتر است. این راه را «راه سلطانى» نامیده اند.
چند نکته قابل توجّه
ما دلیل روشن و گزارش تاریخى معتبر و کهنى براى اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکى از این سه راه، در دست نداریم و حدیثى نیز از اهل بیت علیهم السلام در این باره به ما نرسیده است. آنچه در دسترس ماست، برخى نشانه هاى جزئى و ناکافى اند که به صورت پراکنده، در برخى کتاب ها آمده اند، و نیز قصّهپردازىها و شرح حال هاى بى سند و نامعتبرى که در کتاب هاى غیر قابل استناد (مانند مقتل ساختگى منسوب به ابو مِخنَف)، آمده و سپس در کتاب هاى دیگر، تکرار شده اند. اینک، نشانه هاى جزئىِ پیش گفته را بررسى مىکنیم:
4. بر اساس آنچه گفته شد، تنها نکته اى که مى تواند حرکت کاروان اسیران از راه سلطانى و یا راه کناره فرات را بر راه بادیه ترجیح دهد، دسترس داشتن به آب رودخانه است که این نیز با توجّه به کوچک بودن کاروان و امکان حمل آب با شتر، چندان وجه استوارى نیست. مؤیّد این نکته، عدم ذکر جزئیّات سفر و نبودن گزارشى در باره رسیدن کاروان به شهرها و یا دست کم، یکى دو شهر مهمّ سرِ راه است، که خود، نشان از پیمودن مسیر بیابانى و یا حتّى بیراهه است.
نتیجه نهایى
به دلیل نبودِ دلایل روشن و قابل اعتماد نمىتوان اظهار نظر قطعى کرد؛ ولى با توجّه به نکاتى که گذشت، عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه احتمال بیشترى را به خود اختصاص مىدهد.
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از شام به مدینه
بر اساس نقشه ویژه دانشنامه امام حسین علیه السلام فاصله میان دمشق تا مدینه، تقریبا 1229 کیلومتر است و با احتساب دمشق و مدینه، شامل 32 منزل بوده است.
کاروان اسیران، در بازگشت از شام، قطعا این مسیر را پیموده اند و چنانچه در ضمن حرکت، به کربلا هم رفته باشند، مسیرِ بسیار طولانى ترى را سپرى کرده اند. حرکت پُررنج خانواده امام علیه السلام و همراهان، از مدینه آغاز شد و به مدینه نیز ختم گردید و حدّاقل مسیرى که این بزرگواران طى کرده اند (با فرض رفتن از کوفه به دمشق از کوتاه ترین مسیر، یعنى راه بادیه، و عدم احتساب رفتنِ مجدّد به کربلا)، حدود 4100 کیلومتر است، با این محاسبه:
431 کیلومتر (از مدینه به مکّه) + 1447 کیلومتر (از مکّه به کربلا) + 70 کیلومتر (از کربلا به کوفه) + 923 کیلومتر (از کوفه به دمشق از راه بادیه) + 1229 کیلومتر (از دمشق به مدینه) = 4100 کیلومتر.
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه
نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم .
روزه یعنی نفس خود پاک کن قلب ابلیس درونت چاک کن
راه پرواز است سوی آسمان ماه گردیدن بسان عاشقان
التماس دعا